ما از مشهد برگشتیم
سلام به دخملای گلم
مامانی میخوام برات تعریف کنم که کجا ها رفتیم .اول راه افتادیم به سمت ساری شب رفتیم ساری و ساری خوابیدیم شما و ابجی جونت مامان طاهره مامان جون و مامان جون سکینه تو چادر خوابیدین
شما و دایی خاله زهرا و خاله فاطمه رفتین دریا اصلا هم دوست نداشتی از اب بیایی بیرون همش میگفتی چه حموم بزرگی .
صبح که شد رفتیم لب دریا هی میگفتی که بریم تو اب ولی میخواستی بریم سمت مشهد بعد رفتیم تو ماشین که حرکت کنیم شما دوباره گرفتی خوابیدی نازنین زهرا هم خوابیده بود.
بعد تو جاده بین راهی صبحانه خوردیم .
به مشهد نزدیک داشتیم می شدیم که اذان رو گفتن رفتیم مسجد نماز خوندیم بعد دوباره افتاره به را افتادیم به مشهد که رسیدیم دنبال خونه گشتیم اما خونه های خوبی پیدا نشد و ما شب رفتیم تو کمپ غدیر خوابیدیم
فردا صبح بعد از این که صبحانه خوردیم رفتیم که دنبال خونه بگردیم که دوست خاله زهرا از دوستاشون رو معرفی کرده بودن ما زنگ زدیم و گفتن خونه خالیه میتونین بیاین.
ما رفتیم اون جا اول همگی رفتیم حمام بعد غذا خوردیم خوابیدیم .
از خواب که بیدار شدیم همگی اماده شدیم و رفتیم حرم شما هم چادرتو سرت کرده بودی و نماز میخوندی.
فردا هم رفتیم شاندیز شما از اون جا یک کفش سنتی خریدی.
شب که شد دوباره رفتیم حرم بعد اومدیم خونه غذا خوردیم و ساعت 11 که شد رفتیم حرم و تا صبح حرم بودیم شما همش داشتی بدو بدو میکردی ابجی هم برای خودش بازی میکرد
فردا هم به سمت تهران راه افتادیم .
با تشکر مامان طاهره